چکه سماع
به طورکلی رقص های سنتی محلی عبارتند از:
چکه سماع: در این شیوه ی رقص، یک یا چند نفر در وسط وهمراهان دایره وار در اطراف آنها قرار می گیرند و دست می زنند. آنهایی که وسط دایره هستند، می رقصند.دستمال سماع: مانند چکه سماع است با این تفاوت که دستمال به دست رقص می کنند.لاک سری یا حمام سری رقص چکه سماع یا دستمال سماع زنان را گته مار وگته پر ها مردان جداگانه در عروسی ها و جشن هاانجام می دادند.رقص مردانه در قدیم درپی پیروزی کشتی گیران و نواختن رقاصی مقام یا رقصی مقام,توسط سرنا و نقاره از سوی مردان به اجرا در می آید. رقصنده دستهارا بر کمر می گذارد و تنها با پیش و پس کردن پاها, به اجرای رقصی میپردازد که "پابازی" نام دارد.رقص رایج محلی قاسم آبادی است. رقصندهدو لیوان یا استکان را با هر دست خود برداشته که در اصطلاح به آن دس سنج گفته می شود. در واقع تنظیم ریتم رقصنده, توسط ضربات استکانها یا اشیا فلزی دیگری صورت می گیرد.دیگر رقص درقدیم,رقص چراغ است که زنان مجری با قرار دادن پایه چراغ گرد سوز روشن بر دندان های خود و ایجاد حالتی خاص, به رقص می پردازد.رقص انفرادی استگونهای دیگر از چکه سما که با نام دستمالسماشناخته میشودنیز وجود دارد که تفاوت آن در این است که ابن رقص با دستمالی دردست انجام میشود
بسیاری از رقصهای محلی مردانه یا حداقل آن بخشی که مردان مجری آن بودند حفظ شد. اما رقصهای محلی
زنانه ................. هرچند مردان نسل قدیم وکلاً گیلک زبان گلستانی ومازندران هم چکه سما میرقصند
آن وقتها که کوچک بودم و برای عروسی که میرفتیم، سازاین رقص تشت مسی یا رویی یا دبه پلاستیکی
بود. معمولاً نوازنده وردستی ملامین راهم روی تشت میانداخت تا صدایش را بلندتر کند. دو زانو مینشست
و تشت را به پایش تکیه میداد خم میشد روی سازش و دو دستی بر آن ضرب میگرفت. حالا اما دستهای
نوازندهمیآیند و با آلات موسیقی روز این آهنگ را اجرا میکنند، از من اگر میپرسید صدای آن تشت مسی
چیز دیگری بود. هرچند در کودکی انگار همه چیز چیز دیگری بود و این اصلمکرر زندگی آخرش یک روز
مرا میکشد.مهم نیست اهل کجا باشید، مهم نیست اصلا تا به حال این رقص رادیده باشید یا نه، آهنگ را که
بشنوید ناخودآگاه چیزی در وجودتان تکان میخورد ودلتان میخواهد با ضرب آهنگ تکان تکان بدهید
خودتان را. و همهاش همین است.با این آهنگ زنان سن بالاتر گته مار ها (والبته جوانان گوی سبقت راگرفته اند ) وسط میدان میآیند. اصلا چکه در زبان محلی یعنی دست زدن که خصوصیاتمتمایز این رقصاست. در چکه سما نوا و رقصنده یکی میشوند. و با آهنگ میرقصندپاشنهها را بالا و پایین میکنندیا به چپ و راست تکان میدهند فرقی نمیکند، مهم این است بتوانید تمام .....................................
با اینکه زنان خصوصاً پیرزنهامااعتقادات دینی دارند، لحظهای که میرقصند انگار از هرچه
غیر آن لحظه فارغ میشوند. مطمئنم این رقص باید تاریخچه بسیار کهنی داشته باشد و چه قدرتمند بوده که خودش را تا اینجا کشانده است. به چشم من این رقص نوعی تقدیس وباروری است. فرق نمیکند چه سن و سالی
داشته باشند خصوصاً کته مار ها وقتی میرقصندبیشتر به چشم می آیند،و ابهت وبزرگی این بزرگان نمایان می شود این رقص نوعی تقدیس است. برای زن سنتی محلی این رقص بسیار جدی است انگار مراسمی آیینی به جا میآورد. اخمهایش را میکشد درهم و در عین اینکه رو به روی همرقصش ایستاده،هماهنگ با او میرقصد، فردیت خود را حفظ میکند. یعنی آنچه رویای همه ماست؛ خودمان باشیم همانقدر که باهمیم. این رقص
تمرین تحقق این رویاست.هرچند این رقص مختص زنان نیست و مردها هم به همین شکل میرقصنداما مطمئن باشید اگر زن و مردی وسط میدان به رقص باشند شما فارغ از اینکه زن باشید یا مرد، به آن زن خیره
میمانید.ثابت ماندن پنجهها انگار وصلتی میشودبین تو و زمین.طولانی که برقصی، کم اگر نیاوری، حس میکنی این تکانها از حرکت پاشنه پاهایت نیست، شاید باروری سرزمین همیشه سبز من زاده همین کوبش پاها باشد که بیدارش میکند. انگار جنینی که به رحم مادرش لگد میزند تا او را وادار به زایش کند.